امید امشب، نرسیدی و درد بی حد شد و اسـم جـمعه ز تـقویم دفتـرم رد شد
زمیـن بـرای زمــانی به خـواب رفت انگـار صـدای ثـانـیه هـا هم سـکوت ممتـد شد
دوبــاره آخـــر حـدس و گمـانه ها بی تـو شبیه حـرف دل از آنـچه شور می زد شد
جـهان که پای حضورت هزار منـطق چیـد چـه شـد کـه پـای تــو در آمــدن مردد شد
تـو انتــظار چــنینی نداشتـی شـــاید چـقدر پیـش تـو ایـن انتظارمــان بد شد
دوبــاره مثــل خــودت بی قـرار می مانم ببینــم آخـر ایـن داستـان چـه خـواهد شد
بیـا و نـمره خـوبی بـه شـعرهــایــم ده که بی تو هرچه نوشتم در امتحان رد شد
شاعر: آقای حسین مهدی از ساوه
سلام اززحماتی که برای این وب میکشیدبه سهم خودم متشکرم
ماه مبارک رمضان برشما تهنیت باد
بهم سربزنیدخوشحال می شم نه یه ذره بلکه خیلی زیاد
میدونیدکه مهمون حبیب خداست پس منتظرحبیب خداهستم.
یاعلی
به امید صبح ظهورش که صد البته نزدیک است!