بایـــد تمـــام حــاشیـه ها را رهـــــا کنم آقــا اجـازه هست شما را صدا کنم؟
این جا کسی به فکر شما نیست، چاره چیست! باید که راه را ز رفیقان جدا کنم
شـاید ز یــاد رفتــه ای آقا، چــگونه من با این هـمه گذشتــن آدینــه تا کنم؟
آنقـدر جمعه رفت و خبر نیست از شما مـــاندم چگـــونه آمدنت را دعــا کنم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
جمعه یعنى یک غزل دلواپسى *** جمعه یعنى گریه هاى بى کسى
جمعه یعنـى روح سبـز انتـظـار *** جمعـه یعنى لحـظه هاى بى قـرار
بى قــرار بى قراری هــاى آب *** جمـعـــه یعنـى انتــــظار آفتــــاب
جمعه یعنى ندبه اى در هجر دوست *** جمعه خود ندبه گر دیدار اوست
جمعه یعنى لاله ها دلخون شوند *** از غم او بیــدها مجـنون شوند
جمعـه یعـنى یک کـویر بى قرار *** از عطش سرخ و دلش در انتظار
انتـظـار قطـره اى بـاران عــشق *** تا فـرو شـوید غـم هجـران عشـق
جمعه یعنى بغض بى رنگ غزل *** هق هــق بـــارانى چنــــگ غزل
زخمه اى از جنس غم بر تار دل *** تا فـــرو شــوید غم هـــجران دل
*********
لحظه لحظه بوى ظهور مى آید *** عطر ناب گل حضور مى آید
سبـز مـردى از قبـیله عـشق *** سـاده و سـبز و صبور مى آید